علی نژاد نیز مانند همه "فراری های ۲ ساله" به ظاهر از غم و درد و رنج دروی از وطن می گوید و دایه دار انقلابی است که شهدایش را گاهی با نام دوست دخترشان باید به یاد آورد و گاهی نیز با تصویر برهنه در آغوش "بوی فرند"
غم آلود، از دوری وطن و شهدای جنبش! انگار که دلش یاد وطن کرده و چرخ روزگار در بلاد غربت بد می چرخد و اصلا خوش نمی گذرد؛ وی از کهریزک می گوید و مادران کشته شدگان: "در کهریزک سه نفر را خود جمهوری اسلامی اعلام کرده که محسن روحالامینی، امیر جوادی و محمد کامرانی هستند اما رامین آقازاده قهرمانی و محمد نجاتی کارگر را هنوز اعلام نکردند. تا حالا با مادرهای اینها صحبت کردید آقای طالبی؟"
وی همچنین می گوید: " با خانواده کدامشان در این فیلمتان صحبت کردید، کدام یک از آنها را توانستید نمایندگی کنید؟ "
علی نژاد طوری سخن می گوید که انگار کار و زندگی و تفریح را رها کرده تا تمام وجود خود را وقف جنبش کند!
البته وی از عدم تغییر خود نیز سخن می گوید: " من الان هم همان نویسندهام و تغییری هم نکردم. تنها تغییرش این است که بعد از انتخابات ماهایی که داخل ایران بودیم را وصل کردن به دستگاههای جاسوسی خارج از کشور. مثل همین کاری که شما در فیلمتان کردید، در غیر این صورت من که هیچ تغییری نکردم."